هوالله
خدمت شما محبین خاندان اهل بیت علیها السلام
و شیعیان و پیروان ولایت مطلقه فقیه
در این پست
نوحه و مرثیه خانم حضرت رقیه (س) را تقدیم می دارم
کی میگه بلبلا لونه ندارن
کی میگه یتیما خونه ندارن
کی میگه بچه یتیم دل نداره
هر کی شد آواره منزل نداره
کی میگه چلچله باید بمیره
کی میگه کنج خرابه دلگیره
کی میگه غنچه تبسم می کنه
لب چوب خورده تکلم می کنه
کی میگه مشک عمو آب نداره
عمو هر شب برامون آب میاره
کی میگه بچه یتیمو بزنند
کی میگه گوشواره هاشو بکنن
کی میدونه صورت نیلی چیه
چه میدونه سه ساله سیلی چیه
بدنم یه جای سالم نداره
هر کجا دست میزاری ورم داره
تا حالا بچه یتیم و کی زده
چادر کوچولو کی خاکی شده
به خدا این کوفی ها خیلی بدند
من و از کربلا تا کوفه زدند
روی نیزه سر بابا رو دیدم
توی صورت می زدم می دویدم
به همه بگین که بی پدر شدم
توی دشت و صحرا در به در شدم
چگونگی شهادت و مرقد مطهر حضرت رقیه
بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می رفت.
از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.
مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است
یه دختری رو خاک ویرونه نشسته
رفته تو فکر باباش و چشاش و بسته
از آمدما خسته شده دلش شکسته
از بسکه گریه کرده اون صداش گرفته
دلش برای دیدن باباش گرفته
عمه زیر بازواش و یواش گرفته
نه به غذایی لب زده نه بازی کرده
گفته به بچه ها بابا بر می گرده
فقط می خواد باباش بیاد دورش بگرده
موی سپیدش و با روسری بشونده
آستینش و تا روی انگشتاش کشونده
با این کارش هستی زینب و سوزونده